• وبلاگ : دالاني به سوي بهشت
  • يادداشت : طـــــــلوع تــــو غـــــروب مــــــــن
  • نظرات : 15 خصوصي ، 1 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم الله

    سلام

    غروب طلوع؟ اومدن رفتن ...

    آره شايد تو و اون با اونا فرق داشتيد

    دوويدن دنبال موش كه مادربزرگ با جارو بزنه بكشدش ...

    سوار موتور آشپز بنده خدا وسط مسجد شيد

    اون جفيه رو دور سرش بپيچه و عبا بپوشه و همه جيغ بزنن فكر كنند پسره

    قطع كردن كليك ميكروفون وسط سخنراني خسته كننده

    راهنمايي كردن سخنران به سرويس بهداشتي به جاي راه خروجي

    وصل كردن ميكرون به خروجي مسجد و بلندگوي گنبد صبح كله سحر

    و خيلي كار ديگه ...

    ولي دل آدمه كه طلوع و غروب ميكنه

    چي بگم؟؟

    اون خروج آقايون احتمالا جز همون و... ميشه .... شايد وانتشم اختصاصي بوده

    اگه تاريخو مرگمو بهم بگند ميرم سراغ اقليت و ...

    گرچه مي گويتد اين دنيا به غير از خواب نيست

    اي اجل ! مهمان نوازي كن كه ديگر خواب نيست

    بين ماهي هاي اقيانوس و ماهي هاي تنگ

    هيچ فرقي نيست وقتي چاره اي جز آب نيست