سلام عليكم ،

در شرايطي كه با ملت ايران چه از شيعه و چه از اقليت هاي ديني مثل گله گوسفند برخورد مي شود و مفهوم حق شهروندي و تابعيت ايراني در اولويت حكومت نيست بلكه همه را بر اساس دين و مذهبشان به ترازوي خود ساخته مي برند هيچ جاي شگفتي نمي ماند يك انسان ايراني به واسطه ديني كه انتخاب كرده حتي اگر دين آسماني نباشد از حقوق شهروندي و تابعيت ايراني محروم مي شود يك بهايي همانقدر محروم است كه يك بودايي :

محروميت از تحصيل، محروميت از مشاغل دولتي، محروميت از برگزاري مراسم ديني حبس و زندان، فشار جهت توبه، قتل. دو نمونه ذيل قابل توجه است:

يک- جمال‌زاده در کتاب سر و ته يک کرباس مي‌گويد در ايام کودکي وقتي در بازار اصفهان رد مي‌شديم، يک دفعه مي ديديم که فرياد‌ مي‌زنند: بابي- بابي‌. بعد يک ظرف نفت بر سر طرف مي‌ريختند و او را آتش مي‌زدند.

دو- سر‌ خانم سالخورده‌اي را که خواهر يکي از روشنفکران بنام کشور است در ابتداي انقلاب به بهانه‌ بهايي بودن از بدنش جدا کردند.

در اين شرايط جهل و تعصب ديني كه منجر به نجس خواندن اقليتهاي اديان غير آسماني مي شود و گاه به قتل آنها از سوي مسلمان نماهاي متعصب مي انجامد فقيه عاليقدر جناب آيت الله العظمي منتظري (مد ظله العالي ) فتوايي را صادر فرمودند به اين شرح:

«فرقه‌ي بهاييت، چون داراي کتاب آسماني همچون يهوديان، مسيحيان و زرتشتيان نيستند، در قانون اساسي جزو اقليت‌هاي مذهبي شمرده نشده‌اند. ولي از آن جهت که اهل اين کشور هستند حق آب و گل دارند، و از حقوق شهروندي برخوردار مي‌باشند، همچنين بايد از رافت اسلامي که مورد تاکيد قرآن و اولياي دين است بهره‌مند باشند.»
از آن جهت كه خطابم براي مسلمان نماهاي متعصب و جاهليست كه بيش از آنكه از فكرشان بهره گيرند به تعصب كورشان متوسل مي شوند براي حفظ امنيت فردي از ذكر نام وبلاگم پرهيز ميكنم.

والسلام علي من اتبع الهدي