سلام
وب خيلي قشنگي داريد.قلمتون هم كه تركانده است(تركونده)به آفرينش هم سر ميزنم.
رقص قلمت پايدار
من امروز براي اولين بار به وبلاگت سر زدم. بسيار زيباست.
موفق باشيد.
عجب اعتماد به نفسي كم تحويل بگر خودتو
چشم به ايشون هم سر مي زنم ببينم چه خبره
كوثر جونم !!
خوفي؟؟
بابا ايول خيلي توپ بود...
عالي بود گلكم....
قربونت !!!
باي .....
سايت ادبي كوچ در حال گرد آوري نويسندگان برتر ، وبلاگ هاي پر بار، اساتيد دانشگاه، دبيران ادبيات،نخبه هاي ادبي و علاقه مندان ادبيات به دور هم مي باشد. وبلاگ شما نيز جز وبلاگ هاي برگزيده انتخاب شده است.شما ميتوانيد با مراجعه به ادرس www.kouch.blogfa.com در اين سايت ثبت نام كنيد و با ديگر ادب دوستان در ارتباط باشيد.به علت بزرگ بودن جامعه ي ادبي خواهشمنديم ديگر ادب دوستان را نيز به وبلاگ كوچ دعوت كنيد(در ضمن بينندگان اين وبلاگ نيز مي توانند در وبلاگ كوچ ثبت نام كنند)
سلام كوثر جونم
يه وقت سوء تفاهم پيش نياد فكر كني حوصله خوندن كامنت ها تو ندارم . فقط حوصله كامنت گذاشتن ندارم
راستي دوباره كه ما رو شرمنده كردي با اين كامنت هات....
ان شاءالله سر فرصت جبران كنيم ....
مثل هميشه حال كرديم....
تو هم دعاااااكن برام _(نكني ..........)
داستان جالبي بود مطمئنم كه زياد پيش اومده تو جامعه
سلام دوست من
خيلي خيلي داستان زيبا و تكان دهنده اي بود
واقعاً از انتخابت ممنونم
طاعات قبول حق ...
اين متن اتفاق افتاده بود اپيزود دومش؟
من رو كه ميشناسيد خواستم بگم من در رشته ي پزشكي دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز قبول شدم.تا چند وقت ديگه يه وبلاگ با محوريت احكام ايجاد ميكنم كه اميدوارم سربزني
خدانگهدار
سلام كوثر خانوم (مخاطب 2 تا تون هستيد)
خوبي؟ برامون دعا مي كني يا نه؟
راستش رو بخواي اين چند روز اصلا دست و دلم به نظر نوشتن
نمي ره..
ولي چون تويي......
ولي باز هم نميدونم چي بگم.....
فقط ياد داستان گنجشك و خدا افتادم ..
همه كارهاي خدا با حكمته مي دونم
منتها خيلي وقتا ما ها متوجه حكمتش نمي شيم و سر خدا
غر مي زنيم...
خيلي زور زدم همين 2 كلمه رو نوشتم ...
درپناهش
التماس دعا
يا لطيف!
امسال در جلوي امجديه كور رنگي بيداد مي كرد
امسال همه چيز را يا آبي ديديم يا قرمز
امسال هم انصاف هاي ما حسابي چرت زد
امسال وجدان هاي ما آنفولانزا گرفت
امسال تاكسي ها با پاهاي قطع شده
يا دنده چهار احترام گذاشتند
چرا بايد از زير روسري هاي ژرژت
رشته هاي جهنم شعله بكشد
مگر اينجا الجزاير است؟
امسال در خيابان ولي عصر
هيچ كس مثل خود آقا غريب نبود!
اولي رو كه خوندم ياد اين شعر عليرضا قزوه افتادم!
يا علي