سفارش تبلیغ
صبا ویژن



تیر 88 - دالانی به سوی بهشت






درباره نویسنده
تیر 88 - دالانی به سوی بهشت
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
خرداد 87
آبان 87
بهمن 87
اسفند 87
فروردین 88
اردیبهشت 88
خرداد 88
تیر 88
مرداد 88
شهریور 88
مهر 88
آبان 88
آذر 88
دی 88
بهمن 88
دی 87
مهر87
آبان 86
آذر 87
مرداد 87
شهریور 87
آذر 86
دی 86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
تیر 87
فروردین 1389
اسفند 1388
بهمن 1388
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
تیر 89
شهریور 89
مرداد 89
فروردین 90


لینکهای روزانه
مجنون خنده های تو ام ،‏بیشتر بخند !‏ [139]
مهـــــر [23170]
ایســنا [41]
ایـــــرنا [40]
رجـــا نیــوز [152]
فــــارس نیوز [132]
حامیان دکتر احمدی نژاد [100]
پایگاه وبــلاگ نویسان ارزشی [50]
پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری [165]
کشاورزی [114]
دانشگام [387]
به سوی نور [194]
استخاره با قرآن [254]
حاج محمود کریمی [230]
سایت شهید آوینی [262]
[آرشیو(15)]


لینک دوستان
دالان بهـشت ...
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
تیر 88 - دالانی به سوی بهشت

آمار بازدید
بازدید کل :424560
بازدید امروز : 36
 RSS 

بسم الله

کسی دیگر نمی کوبد در این خانه ی متروک ویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم
و من چون شمع می سوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند
و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم
درون کلبه ی خاموش خویش اما
کس حال من غمگین نمی پرسد
و من دریای پر اشکم که توفان به دل دارم
درون سینه ی پرجوش خویش اما
کسی حال من تنها نمی پرسد
و من چون تک درخت زرد پاییزم
که هر دم با نسیمی می شود برگی جدا از او
و دیگر هیچ چیز از من  نمی ماند ...

پ ن : اگر تنها ترین تنها شود ..... باز هم خدا هست



نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 1:11 عصر روز شنبه 88 تیر 20



 بسم الله 

از دیروز تا حالا تو فکرم ! یه جورایی این همه تناقض ، این همه حرف ، فقط حرف (!) حرفی که هیچ عملی پشتش نیست ! حرف هایی که حتی دیگه رنگ شعار هم ندارن ، شنیدنش هم برام سخته ! خسته کننده است .
مدعی حقوق بشر بودنشون برام تازگی نداشت و نداره ! اما قضیه ندا ، یه جورایی این مدعیان دروغین و دایه مهربان تر از مادر جلوه داد !
حالا مروه ، جلو چشم همون مهربونا که کمتر از 2 هفته پیش از حقوق یک بشر مثه شیر داشتن دفاع میکردن ، کشته شد ! باید دفاع از حقوق بشر براشون منفعتی داشته باشه تا فقط (!) مدعی دفاع از حقوق یه نفر بشن ! اگه غیر از این باشه باید تعجب کنیم .
کسی که به خاطر دفاع از حق و حقوقش توی دادگاه ، مقابل یک سری حقوق دان کشته بشه ، دیگه جایی برا دفاع از حقوق بشر نمیمونه ! دیگه حقوقی نمیمونه که بخواد مدافع داشته باشه ...

دعامون کنید
در پنــاهـش




نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 8:32 عصر روز جمعه 88 تیر 19


بسم الله

زیاد پیش می آمد که نگاهم بهش بی افتد ! اما هیچ وقت نخواندمش ، هیچ وقت ! تداخل نگاهم را با تیترش خوب به یاد دارم ...
گفتم هیچ وقت نخواندمش ، شاید هیچ وقت خودم را جزو بچه های خوب حساب نکردم !
و شاید  وقتی هم که خواستم خود را خوب بدانم ، دیگر بچه نبودم .
قصه های خوب برای بچه های خوب !  کتابی که دیروز بعد از چندین سال یادم افتاد که هنوزم که هنوزه من این کتاب و نخوندم .
روحش شـاد ...

در پناهش



نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 11:50 صبح روز جمعه 88 تیر 19



بسم الله

امروز یه کادر سفید سمت چپ وبلاگ داشت چشمک میزد !
انتظار یه تغییر یا شایدم نوآوری و داشتم ، اما وقتی که باز شد ، دیدم داره میگذره ، همون چیزی که میگن امسال باید برام مهم بشه ، زمان ! تیــک تاک ...
به هر حال محیط وبلاگ نویسی هم باید برا درس خوندن و تست زدن آماده باشه !


میگذره ، اما بیشتر میپره


*  به خاطر مدرسه که گفت اگه این 2 روز و نیای باید قید مدرسه رو بزنی ،
    قید 3 روز زندگی و که میگفتم با هیچ چی عوض نمیکنم و زدم ! 
    اما زد و این 2 روز هم تعطیل شد ! اینجوری بیشتر حس میکنم جاموندم ! 
    جاموندم چه با گرد و غبار چه بی گرد و غبار ، خودم انتخاب کردم که قید چی و بزنم ...


    در پناهش



نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 5:48 عصر روز پنج شنبه 88 تیر 18



بسم الله

جامونده ! موندم ، جاموندم ...
اگـه جـایی بمونه برا مونـدن !

در پـناهش ...



نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 10:47 عصر روز یکشنبه 88 تیر 14


   1   2   3      >