به نام او
اول سلام
اینجا آسمان رنگ دیگر است.آبی؟ قرمز؟سبز؟یا به رنگ یکدلی و یک رنگی؟ آسمان دل تو چه رنگی است؟
.من گمان میکردم دوستی همچون سروی سرسبز,چهار فصلش همه آراستگی است.
من چه می دانستم سبزه می پژمرد از بی آبی , سبزه یخ میزند از سردی دی
من چه می دانستم دل هر کس دل نیست, قلبها صیقلی از آهن و سنگ,قلبها بی خبر از عاطفه اند
سخن از مهر من و جور تو نیست سخن از متلاشی شدن دوستی است
بیاییم دوباره مثل قدیم
دوستی هامان سبز آسمانمان آبی,دردهامان کمرنگ.مهرهامان پرنگ,عشق را زنده کنیم
رمضان را بهانه میکنیم ,تا سراغی از لاله های پرپر بگیریم,و برای پیوند دلهایمان بنویسیم .خاطرات تورا,تا بگویم به یادتان هستیم,
شاید کبوتر نامه رسان صدایمان را به گوششوم برسونه
هر پنج شنبه....,اگه نتونستی بری پیشش همینجا به یاد یارت به یادش باش
منتظرتون هستیما یادت نره باتوام هستما کارتو راحت کردم بفرست اینجا :(خاطرات کوثر)khatereyek0sar@yahoo.com
در پناه ایزد
یا سا قی کوثر
به نام او
اول سلام که سلامتی میاره
مثل اینکه اینجا تازگی مد شده باسه اینکه آمار وبلاگ بره بالا مینویسند ( میرویم و میریمو یه مدتی نیستمو ) این حرفا ولی من میگم:
میروم جایز نیست من رفتم
و اینجا و تمامه تعلقاتم را به یکی از عزیزترینهایم می سپارم
نه به اون دلایلی که بالا گفتم دلایلی است که فقط خودم میدونم شاید اینجوری بقیه راحت تر باشند
ولی دوست داشتم به همون و یا همونایی که وجود من را موجب ضرر خودشون میدونن بگم که ای کاش فقط دلیل منو باسه ورودم به اینجا می پرسیدن.
و به اونی که همه ی اینا رو باسش نوشتم بگم که ..... مثل همیشه هیچی.
در پناه ایزد
یا ساقی کوثر
به نام او
ای کاش می شد نگاه های لوکس مردم آسفالت نشین شهر را نیز, همانند دهاتی های کاه کش کویر شست .