بسم الله
تردید ، 4 سال ایست ، روز و شبمان شده تردید ! همه مان را میگویم ، همان طور که بنده خدایی ، تعدادی از معترضین را مردم میخواند ، منم فاش کردن این تردید را حق همه میدانم ! همان مردم را میگویم یا به قولی تعدادی از معترضین !
تردید را میگفتم ، تردید به قانون ، دیروز بود که برایش راه حل ارائه میکرد ! از همان تردید میگفت ، تردید از قانون ، اما کمی قبل تر از فصل الخطاب بودنش دم میزد ، قانون را میگویم ! میگفت که فصل الخطاب است ! میگفت که مردم ( همان تعدادی از معترضین ) نسبت به قانون تردید دارند ، باید قانون کم کم تغییر کند ! البته به خواست ما ! ما اینجا مجاز از همان جمعی از معترضین است !
بحران ، این همان چیزی است که دیگر روز و شب هم نمیشناسد ! میگفت اوضاع بحرانی است ، نفهمدیم اوضاع کشور را میگفت ، یا از بحرانی بودن اوضاع خود میگفت ! هر چه بود ، میگفت ،او از بحران میگفت ! میگفت ما بحران زده ایم ( ما هنوز هم مجاز از ... ) ، مدت زیادی میخواهد تا این مشکل ، این بحران از بین برود !
از قانون میگفت ، همه را دعوت میکرد به قانون مداری ، اما از آن طرف به قانون چراغ سبز نشان میداد که این راهش نیست ، ملت را زندانی کرده اید و ... ! این ملت که کاری نکرده اند ، نفهمیدم اگه کاری نکرده بودیم چرا هی میگفت قانون مدار باشید و از قانون اطاعت کنید !
تردید را میگفتم ! میگفت صدا و سیما باعث شد این تردید در ذهن ما ( ... ) پیش آید ! راست میگفت ، همه از همان مناظره شروع شد ، بنده خدا شاید از تردید خودش میگفت ،از تردیدی که بعد مناظره برایش ایجاد شد ، تردید در مورد خودش ! شاید خودش هم مردد بود که آیا او هم پشت صحنه است ؟
قانون را میگفتم ، میگویند ( این حرف این بنده خدا نیست ) اساسا در جمهوری اسلامی زندانی سیاسی نداریم و دستگیر شدگان ، عموما هدایتگران آشوب ها هستند ! و طبق این قانون باید محاکمه شوند ! اما این بنده خدا از قانون و قانون مداری برایمان نطق میکرد ، اما خواستار اعمال قانون نبود !
بنده خدا میگفت ، اما نمیدانست که هر 2 را با هم میخواهد ! یا شایدم میدانست و ...
تردید ، بذرش را در نامه خود این بنده خدا به آقا میتوان دید ، که میگفت این چنین میشود و خیابان ها آشوب میشود ! پیش گویی بود یا توهم یا تردید ؟! یا تشویق به اینکه برای تحقق حرفهای منم که شده اینها را عملی سازید !
بحران ، ما بحران زده ایم ؟ بحران زده بودیم یا شدیم ؟ یا همچنان خواهیم ماند ! بحران زده بودنمان برداشت های شخصی شماست ! آنها را میتوانید در دفترچه خاطراتتان یادداشت کنید و چنیدن سال بعد این بحران را ( بحران کشور را میگویم ) مجاز از بحران های خود و خانواده خود بگیرید !
اما قانون ، اگه قانون ، قانون باشه ، برا همه یکیه ، اگه شما دلتون به حال زندانیا سوخته ، میخواید همه رو آزاد کنیم ، دوباره اشتراک بگیریم ، دوباره بگیم آی ملت بیاید عضو شید !
_____________________________________________________________
* مهم نیست نماز اولی باشن ، مهم اینه که نماز آخر نباشه !
مهم اینه که نماز و برا کی بخونی ، حالا میخواد اولیش باشه ، میخواد آخریش باشه ...
در پــناهش