بسم الله
در آفتاب لمیده بودند و درباره کارهایی که باید بکنند و شاید بکنند و می خواهند بکنند سخن سرایی می کردند
اما به محض این که سرو کله یه کرم کوچولو پیدا شد ...
تمام باید ها و شاید ها و خواهد ها ...... پا به فرار گذاشتند و در هفت سوراخ قایم شدند ....
یه وقت فکر نکنید منظور من این سیاست مدارای که مثلا همونایی که خودشونو سیاسی میدونندا یا اونایی که هزار نفرو به پیروی از خودشون میکشووونندا.... نوچ نوچ .... زشته این حرفا چیه ... منوحرفا
من منظورم به رئیس حراست دانشگاه خودمون بود ....
ما چاکر حاجی هم هستیم
نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 12:53 عصر روز دوشنبه 88 آذر 23