بسم الله پاسدار حرمت خون شهیدان
زهرا عصاره ی عصمت است_ _ _ _ _ _ _ _ _
زهرا آینه پاکی است _ _ _ _ _ _ _ _ _
زهرا زلال کوثر است _ _ _ _ _ _ _ _ _
ای همیشه جاری ،ای بهار کوتاه ،ای ترنم باران وحی ،در شکوه مقام تو حیرانم که معرفت به غبار آستان خانه ات بوسه می زند .
برهوت این دنیای خاکی شایستگی میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت ،تو که در آینه ی زخمها وداغ ها و در هجران پدر غریبانه زیستی ودر وداع شبانه ات با پهلوی بیمار، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی.
خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجهی بزرگ است.
دیدم فاطمه نیست--------------------------------
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد (ص) است.
دیدم که فاطمه نیست-----------------------------
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست-----------------------------
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است.
دیدم که فاطمه نیست-----------------------------
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم که فاطمه نیست--------------------------
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
پ ن : یه بنده خدایی می گفت:
به خدا اعتقاد دارید ؟
به قیامت اعتقاد دارید ؟
به حضرت زهرا (س) چی ؟
قبول دارید که حضرت زهرا تو قیامت شفاعت می کنه شیعیانش رو ؟
قبول دارید که هرچه شباهت بیشتر شفاعت بیشتر ؟
----
ولی ما بیشتر دنبال تفاوت ها میگردیم ...تا شباهت ها...
پ ن : نوای وبلاگ رو داشتی؟
مثل یه کبوترم.....پر میزنم....پر میزنم....پر میزنم امشب
گفته بابام که بهت....سر میزنم....سر میزنم....سر میزنم امشب
پ ن : دیدی یه سال از عروج آیت الله العضمی فاضل هم گذشت..آخ آخ...عمره که داره میره
پ ن : روزی برگ همین درختان شاهد وداع او با خانواده اش بودند...و حالا همین درختان سرب گرفته ..شاهد وداع پدر ی بودند که سالها تو انتظار دیدار رخ پسر بود..شاید همین درختان هم عطر وجود اورا..همان بوی پیرهن خاکیش را حس کردند..همان عطری که در دوکوهه پیچیده بود....یقینا حس کردند حضور او را...و ای کاش همه ی انسان ها نیز برگی درختی بودند ..تا به جاوید الاثر بودن هم نوعشان شک نمیکردند....
پ ن : هنوز کلی حرف باسه گفتن دارم...ولی حیف که....
پ ن : راستی خواهری رو نمیشناسیم که اهل حال باشه و دعوت نشده باشه...دختر های زیادی رو میشناسیم..ولی کو خواهر...
پ ن : دعا ...دعا...دعا...
در پناه خود خدا
یا علی