بسم الله
سلام !
از سفر به دیار اکبر جوجه ها بگم ، که نه اکبری بود و نه جوجه ای !
هدف از سفر ، از نگاه خانواده ، این بود که یه هوایی به این کله ما بخوره تا وقتی برگشتیم بزنیم تو گوش کنکور !
بیشتر کلم نم کشیده تا این که هوا خورده باشه ! شاید هنوز جا داره یه سفر دیگه بریم تا این نم ، ورچیده بشه ! استدلال آوردم ، که من هنوزم آماده نیستم برا این برنامه های فشرده مدرسه، یه جورایی حرکاتاشون برام عجیبه ... مگه چه خبره ، این مشاورمون هی میگه کنکور ، بزرگ کوچک ، کوچک ! پس چرا هی بزرگ و بزرگترش میکنن ؟! این چند روزه به اندازه کل 11 سال تحصیلم ، خسته کننده بود ! یاد زنگای جبری که یه عمر بود برامون بخیر که الان هر لحظه ش برام یه عمر میگذره ! گفته بودن هر لحظه رو یه تست ببینید ، اما من از همون اول هر لحظه رو 2 تا تست میدیدم ، شاید برا همینه :)
در پناهش ...
التماس دعا